شخصی سازی یک فرآیند هستراتژیک هست نه یک برد سریع
خصوصی سازی یک فرآیند هستراتژیک هست نه یک برد سریع
یک رویکرد هستراتژیک تضمین میکند که خصوصی سازی عملاً تبدیل را بهبود بخشیده و سرمایهگذاری را توجیه میکند. اما از کجا آغاز میکنید?
اخیراً من در یک سخنرانی در مورد خصوصی سازی در کنفرانس درگیری در آستین شرکت کردم. بخش من از " s بریانت " هست که در مورد نیاز به خصوصی سازی و نحوه اجرای موتور بلند آسانسور گفتگو کرد. بریانت نشان داد که اکثر بازاریابهای ورزشی از خصوصی سازی مطلع هستند. با این حال, پیادهسازی خصوصی سازی موفقیت را تضمین نمیکند, بنابراین دامها را باز کردم و راهنماییهای لازم را در مورد محل آغاز فراهم کردم.
خصوصی سازی یک فرآیند هستراتژیک هست نه یک برد سریع
یک رویکرد هستراتژیک تضمین میکند که خصوصی سازی عملاً تبدیل را بهبود بخشیده و سرمایهگذاری را توجیه میکند. اما از کجا آغاز میکنید?
اخیراً من در یک سخنرانی در مورد خصوصی سازی در کنفرانس درگیری در آستین شرکت کردم. بخش من از " s بریانت " هست که در مورد نیاز به خصوصی سازی و نحوه اجرای موتور بلند آسانسور گفتگو کرد. بریانت نشان داد که اکثر بازاریابهای ورزشی از خصوصی سازی مطلع هستند. با این حال, پیادهسازی خصوصی سازی موفقیت را تضمین نمیکند, بنابراین دامها را باز کردم و راهنماییهای لازم را در مورد محل آغاز فراهم کردم.
به طور ویژه, ما معتقدیم که خصوصی سازی میتواند منافع قابلتوجهی برای یک وب سایت فراهم کند و این که یک roi قابلتوجه شدنی هست, حتی زمانی که شما به طور بالقوه به مسائل فنی, گسترش و محتوی اهمیت دهید. با این حال, برنامهریزی کلیدی هست زیرا موتورهای خصوصی سازی مستقل نیستند و نیاز به انسان برای تصمیمگیری و بازدید دوباره از این تصمیمات در درازا زمان دارند.
تعیین اهداف یا شکست دوباره
خصوصیسازی تجربه در محل براساس رفتار بیرونی و بیرونی و سایر دادههای مشتری / چشمانداز را بهینه میکند, اما بدون آغاز با بینشهای مشتری یا برخی حقایق نخستیه مشتری, میتوانید به بهینهسازی سفر مشتری در یک حباب پایان دهید. این فرمایش برخی ریسکها را فراهم میکند:
تبدیل مشتریان با ارزش پایین
جذب مشتریهای احتمالی
افزایش درگیری, اما نه تغییر
فرآوری حجم غیر عملی دادهها
خصوصی سازی باید با تنظیم اهداف آغاز شود, زیرا بدون اهداف عینی شما نمیتوانید یک هستراتژی برای دستیابی به آن اهداف تعریف کنید. مجموعهای از اهداف معمول برای خصوصی سازی شدنی هست:
کسب " بهترین مشتریان "
حفظ ارزشمندترین مشتریان
دستیابی به مشتری / مشتریان در یک بخش / قصد ویژه
اینها اساساً اهداف بازاریابی هستند که هیچکس نمیتواند با آنها مخالفت کند, اما خصوصی سازی هیچ تضمینی برای دستیابی به آنها ندارد.
تعریف بخشهای خوب و مقادیر خوب قطعه
برای اینکه بتوانید یک هستراتژی را برای مقابله با اهداف خود گسترش دهید, مهم هست که بتوانید بهترین مشتریان خود را شناسایی کنید و یا انواع جدیدی از مشتریانی را که میخواهید جذب کنید شناسایی کنید. برای تعریف بهترین (یا قصد آرمانی) مشتریان شدنی هست شامل عوامل زیادی باشند, برای نمونه:
محصولات خریداریشده
هستفاده محصول
محل
جمعیت
وب سایت / برنامه / هستفاده دستگاه
بخش, نوع شرکت, عنوان شغلی
کانال تحصیل
تعامل با مشتری
موتورهای خصوصی سازی میتوانند بر بسیاری از ویژگیهایی که به تعریف بهترین مشتریان شما کمک میکنند, شناسایی و عمل کنند, بنابراین بخش نخست هر هستراتژی خصوصی سازی این هست که معیارهای موتور خصوصی سازی را به آن گروه از معیارهایی که ارزش مشتری و / یا ارزش آتی مشتری را تحتتاثیر قرار میدهند, تعیین کند.
نکتهای که بسیاری از برندها فراموش میکنند: فقط به این خاطر که شما میتوانید براساس یک دستگاه یا محل کاربر, خصوصیسازی کنید, به این معنی نیست که شما باید. عوامل مشخص شدنی هست تاثیری بر نرخ تحصیل یا ارزش مشتری نداشته باشند و میتوانند به سادگی باعث سردرگمی کاربران و یا برپایی " کار شلوغ " برای دپارتمان بازاریابی شوند. برای نمونه, ما یک چشمانداز داشتیم که تمایل به خصوصی کردن صفحه اصلی را بر اساس تیم لیگ ملی فوتبال داشت و هیچ توضیحی درمورد این که چگونه این مسئله به برند آنها مرتبط هست و یا شدنی هست به تغییر تبدیل شود.
بخش دوم رویکرد راهبردی, شناسایی اندازه محتوای شما و اندازه محتوای آن برای فرآوری هست. این مسئله همراه با نگاشت معیارهای مرتبط, شمار بخشهایی که میخواهید برای اهداف خصوصی خصوصی برپایی کنید را مشخص میکند.
توجه: محصولات میتوانند " محتوا " باشند, بنابراین چنانچه شما فقط محصولاتی دارید که نیاز ندارید قطعات یدکی برپایی کنید.
سپس هستراتژی خصوصی سازی به صورت زیر هست:
خصوصی سازی یک فرآیند هستراتژیک هست نه یک برد سریع
یک رویکرد هستراتژیک تضمین میکند که خصوصی سازی عملاً تبدیل را بهبود بخشیده و سرمایهگذاری را توجیه میکند. اما از کجا آغاز میکنید?
اخیراً من در یک سخنرانی در مورد خصوصی سازی در کنفرانس درگیری در آستین شرکت کردم. بخش من از " s بریانت " هست که در مورد نیاز به خصوصی سازی و نحوه اجرای موتور بلند آسانسور گفتگو کرد. بریانت نشان داد که اکثر بازاریابهای ورزشی از خصوصی سازی مطلع هستند. با این حال, پیادهسازی خصوصی سازی موفقیت را تضمین نمیکند, بنابراین دامها را باز کردم و راهنماییهای لازم را در مورد محل آغاز فراهم کردم.
به طور ویژه, ما معتقدیم که خصوصی سازی میتواند منافع قابلتوجهی برای یک وب سایت فراهم کند و این که یک roi قابلتوجه شدنی هست, حتی زمانی که شما به طور بالقوه به مسائل فنی, گسترش و محتوی اهمیت دهید. با این حال, برنامهریزی کلیدی هست زیرا موتورهای خصوصی سازی مستقل نیستند و نیاز به انسان برای تصمیمگیری و بازدید دوباره از این تصمیمات در درازا زمان دارند.
تعیین اهداف یا شکست دوباره
خصوصیسازی تجربه در محل براساس رفتار بیرونی و بیرونی و سایر دادههای مشتری / چشمانداز را بهینه میکند, اما بدون آغاز با بینشهای مشتری یا برخی حقایق نخستیه مشتری, میتوانید به بهینهسازی سفر مشتری در یک حباب پایان دهید. این فرمایش برخی ریسکها را فراهم میکند:
تبدیل مشتریان با ارزش پایین
جذب مشتریهای احتمالی
افزایش درگیری, اما نه تغییر
فرآوری حجم غیر عملی دادهها
خصوصی سازی باید با تنظیم اهداف آغاز شود, زیرا بدون اهداف عینی شما نمیتوانید یک هستراتژی برای دستیابی به آن اهداف تعریف کنید. مجموعهای از اهداف معمول برای خصوصی سازی شدنی هست:
کسب " بهترین مشتریان "
حفظ ارزشمندترین مشتریان
دستیابی به مشتری / مشتریان در یک بخش / قصد ویژه
اینها اساساً اهداف بازاریابی هستند که هیچکس نمیتواند با آنها مخالفت کند, اما خصوصی سازی هیچ تضمینی برای دستیابی به آنها ندارد.
تعریف بخشهای خوب و مقادیر خوب قطعه
برای اینکه بتوانید یک هستراتژی را برای مقابله با اهداف خود گسترش دهید, مهم هست که بتوانید بهترین مشتریان خود را شناسایی کنید و یا انواع جدیدی از مشتریانی را که میخواهید جذب کنید شناسایی کنید. برای تعریف بهترین (یا قصد آرمانی) مشتریان شدنی هست شامل عوامل زیادی باشند, برای نمونه:
محصولات خریداریشده
هستفاده محصول
محل
جمعیت
وب سایت / برنامه / هستفاده دستگاه
بخش, نوع شرکت, عنوان شغلی
کانال تحصیل
تعامل با مشتری
موتورهای خصوصی سازی میتوانند بر بسیاری از ویژگیهایی که به تعریف بهترین مشتریان شما کمک میکنند, شناسایی و عمل کنند, بنابراین بخش نخست هر هستراتژی خصوصی سازی این هست که معیارهای موتور خصوصی سازی را به آن گروه از معیارهایی که ارزش مشتری و / یا ارزش آتی مشتری را تحتتاثیر قرار میدهند, تعیین کند.
نکتهای که بسیاری از برندها فراموش میکنند: فقط به این خاطر که شما میتوانید براساس یک دستگاه یا محل کاربر, خصوصیسازی کنید, به این معنی نیست که شما باید. عوامل مشخص شدنی هست تاثیری بر نرخ تحصیل یا ارزش مشتری نداشته باشند و میتوانند به سادگی باعث سردرگمی کاربران و یا برپایی " کار شلوغ " برای دپارتمان بازاریابی شوند. برای نمونه, ما یک چشمانداز داشتیم که تمایل به خصوصی کردن صفحه اصلی را بر اساس تیم لیگ ملی فوتبال داشت و هیچ توضیحی درمورد این که چگونه این مسئله به برند آنها مرتبط هست و یا شدنی هست به تغییر تبدیل شود.
بخش دوم رویکرد راهبردی, شناسایی اندازه محتوای شما و اندازه محتوای آن برای فرآوری هست. این مسئله همراه با نگاشت معیارهای مرتبط, شمار بخشهایی که میخواهید برای اهداف خصوصی خصوصی برپایی کنید را مشخص میکند.
توجه: محصولات میتوانند " محتوا " باشند, بنابراین چنانچه شما فقط محصولاتی دارید که نیاز ندارید قطعات یدکی برپایی کنید.
سپس هستراتژی خصوصی سازی به صورت زیر هست:
https://www.bluefountainmedia.com/blog/personalization-strategic-process-not-quick-win
- ۹۹/۰۹/۲۷